چهرههای علمی کشور درباره پدرانشان چه میگویند؟/ مشق همدلی و وطندوستی در مکتب پدر
تاریخ انتشار: ۱۳ بهمن ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۹۹۸۸۹۷
در آستانه روز پدر سراغ برخی از پیشکسوتان جامعه علمی کشور رفتیم تا از نقش پدران آنها در موفقیتهایشان بشنویم.
پدرم الگوی زندگی من بود
داریوش فرهود، پدر علم ژنتیک ایران در توصیف پدر خود به ما میگوید: پدرم، عارف، بسیار با ایمان و تحصیلکرده ادبیات فارسی، ادبیات عرب و فقه بود. از چهار سالگی مثل یک فرد بزرگسال با من صحبت میکرد و احترام میگذاشت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اوایل کودکی، پدرم رئیس فرهنگ برخی از استانهای جنوب کشور بود و پس از بازگشت به تهران مدیر چند دبیرستان و مدرس دانشگاه شد با این حال وقتی ۱۲ساله بودم برای تصمیمگیری در مورد برخی مسائل با من مشورت میکرد، ضمن آنکه همه پرسشهایم را با ادب و احترام پاسخ میداد و از همان موقع رفتار و ادب ایشان به عنوان الگویی کامل در زندگی من شکل گرفت و تأثیر آن نه تنها در زندگی شخصی، بلکه در عملکرد شغلی و حرفهای من هم متبلور شد.
۶۵سال پیش، در ۱۹سالگی برای ادامه تحصیل به آلمان رفتم و چون از والدینم اهمیت خدمت به میهن را آموخته بودم پس از پایان تحصیل با وجود پیشنهادهای شغلی بسیار خوب، بازگشتم تا به وطنم خدمت کنم.
پدرم اصول زندگی سالم را به من آموخت
عبدالله شفیعآبادی، پدر مشاوره ایران نیز به ما میگوید: پدرم خیاط بود و به کسب روزی حلال بسیار اهمیت میداد. والدینم با اینکه سوادی در حد خواندن و نوشتن داشتند، بسیار متعهد، منظم و بااخلاق بودند و اهمیت زیادی به تربیت فرزندانشان میدادند و در حد امکانات خود برای زندگی ما تلاش کردند. این ویژگیهای شخصیتی آنها نقش مؤثری در شکلگیری شخصیت من، خواهران و برادرانم داشت و موجب شد همه ما افرادی پایبند به اصول اخلاقی، قانونمند، مسئولیتپذیر و متعهد پرورش یابیم.
از دوران کودکی از پدرم آموختم در زندگی برای تحقق خواستههایم تلاش کنم تا بتوانم روی پای خودم بایستم. از وقتی دیپلم گرفتم تا دکترا که با کسب رتبه یک موفق به گرفتن بورسیه تحصیلی شدم و برای ادامه تحصیل به آمریکا رفتم، با تکیه بر تلاش و کوشش خودم، حتی یک ریال هم هزینه نکردم. با این حال هرآنچه دارم را نتیجه کمک خداوند و زحمات والدینم میدانم.
پدرم فرشهای خانهمان را فروخت
مجید ابهری، رفتارشناس و استاد دانشگاه نیز که چند دهه متمادی در زمینه آسیبهای اجتماعی پژوهش کرده به ما میگوید: پدرم همیشه از ما میخواست همسو با رشد تحصیلی و تجربی به فکر خدمت به نیازمندان نیز باشیم. او پزشکی ماهر بود و در هر ساعت از شبانهروز اگر بیماری مراجعه میکرد با مهربانی اقدام به درمانش میکرد. بیماران زیادی به او مراجعه میکردند، اما چون رشد اخلاقی را بر اندوختههای مالی ترجیح میداد، بیماران نیازمند را رایگان ویزیت میکرد به همین دلیل شرایط مالی خانوادگی ما قابل توجه نبود.
به خاطر دارم در یکی از سالها نزدیک نوروز پدر با عجله به خانه آمد و از مادرم خواست فرش یکی از اتاقها را جمع کند و به ایشان بدهد. میگفت یکی از بیمارانش برای انجام عمل جراحی به پول نیاز دارد و چون پول کافی برای کمک به او ندارد میخواهد فرش خانه را بفروشد و به او بدهد. آن زمان این رفتار پدر برای من و دیگر اعضای خانواده خوشایند نبود بهخصوص آنکه نزدیک عید هم بود. این خاطره همچنان در ذهنم نقش بسته است و هر وقت بیمار نیازمندی را میبینم به یاد آن رفتار انسانی پدرم به او کمک میکنم.
پدرم به ورزش و تحصیل اهمیت میداد
مینو محرز، استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران و عضو فرهنگستان علوم پزشکی ایران هم در توصیف پدر خود میگوید: پدرم ارتشی بود و علاوه بر توجه به اصول اخلاقی، به ورزش و تحصیل اهمیت زیادی میداد. با اینکه چهار خواهر و برادر بودیم، همیشه میدانست هر روز، هر یک از ما چه درس و یا چه امتحانی داریم. همواره مراقب بود ورزش کنیم و خوب درس بخوانیم و در همه مراحل زندگی از ما حمایت میکرد. حتی زمانی که من و همسرم رزیدنت بودیم و در خانه پدر و مادرم زندگی میکردیم، والدینم از علی که نخستین فرزند ما و نوزاد بود با عشق و علاقه نگهداری میکردند تا ما بتوانیم آسودهخاطر تحصیل کنیم.
افتخار به ایران را از پدر آموختم
اماناله قرائی مقدم، اسـتـاد دانـشـگـاه خــوارزمــی تـهـران، آسیبشناس و پژوهشگر اجتماعی نیز به ما میگوید: در سالهای کودکیام بیشتر پدر و مادرها سواد قرآنی داشتند؛ اما پدر من ۶ کلاس درس خوانده بود و علاقه زیادی به تحصیل علم و ادب و کسب اخلاق و معنویات داشت. به خاطر دارم از وقتی چهارساله بودم شاهنامهخوانی یکی از برنامههای شبانه ایشان در جمع خانواده بود و تلاش میکرد از این طریق میهندوستی و تعصب به سرزمین، آشنایی با میراث فرهنگی و معرفی اسطورههای بزرگ ایرانزمین از جمله خیام، عطار، ابوریحان بیرونی، زکریای رازی و ابنسینا را به فرزندانش آموزش دهد. این رفتار پدرم موجب شد دربرابر وطنمان احساس مسئولیت کنیم. از پدرم آموختم ایرانی بودن و زندگی در ایران بسیار ارزشمند است و به همین دلیل زندگی در ایران را به زندگی در بهترین کشورهای دنیا ترجیح میدهم.
خبرنگار: اعظم طیرانی
منبع: قدس آنلاین
کلیدواژه: ما می گوید
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۹۹۸۸۹۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پشیمانی بازیگر مطرح از رفتن به خارج از کشور | خودم به همه چیز پشت پا زدم
دریافت 14 MB
به گزارش همشهری آنلاین، او درباره زندگی در اروپا ادامه داد : زندگی در اروپا کار راحتی نیست؛ اینجا به بیماری C-PTSD مبتلا شدم و تحت درمانم؛ نه بدنم و نه ذهنم دیگر توانایی کار کردن ندارد!
خطیبی افزود: اصلا از کیفیت کارهایی که در خارج از ایران کردم راضی نیستم و حدود ۶ سال است که روی صحنه نرفتم؛ سخت است واقعا سخت است.
وی گفت: بهایی که من دادم به قیمت از دست دادن خانوادهام تمام شد!
کد خبر 847254 منبع: تسنیم برچسبها خبر مهم بازیگران سینما و تلویزیون ایران هنر